اما قسم
دوم، حالِ ترديد است. آيا انقلاب درست است يا نه؟ آيا روحانيّت درست ميگويد يا
نه؟ آيا اسلام درست است يا نه؟ آيا شيعه درست است يا نه؟ آيا اصلاً خدا هست يا نه؟
اين حال شكّ و ترديد است، همين طور كه حال شكّ و ترديد دنياي انسان را از بين ميبرد.
دين انسان را از بين ميبرد. مانند خاري در روح، انسان را اذيّت ميكند. اگر يك
خاري به طور دائم در چشم شما باشد، چقدر شما را اذيّت ميكند؟ حال شكّ و ترديد
براي روح انسان چنين است. يك كاري بكنيد كه حال شكّ و ترديد نداشته باشيد؛ مخصوصاً
راجع به دين و راجع به اعتقاد. اعتقاد شما بايد پابرجا باشد. اعتقاد به هر چيز.
اگر انقلابي هستي، راستي انقلابي باش. اينكه چه كرد و چه شد، امسال چه شد، سال
گذشته چي. اينها نتواند تو را تكان بدهد. در ادامه بحث دو روايت از امام صادق(ع)
راجع به مؤمن ميخوانم.
|